دیدار ناتمام رؤسای جمهور امریکا و اوکراین در روز دهم اسفند ماه که پس از مشاجره بین این دو و قطع مذاکرات از سوی ترامپ رخ داد، واقعهای عبرتآموز و تأسفبار است که تنها وزیر خارجه مغرور امریکا میتواند بگوید «از رئیسجمهور ترامپ برای ایستادگی برای امریکا متشکرم».
این دیدار پس از آن انجام شد که ترامپ موضوع جنگ اوکراین را در نشست خود با رئیسجمهور روسیه و بدون حضور زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین مطرح کرده و با ادبیاتی تند رئیسجمهور اوکراین را که به این نحوه رسیدگی به جنگ کشورش معترض بود، دیکتاتوری خوانده بود که با بدهکاری ۳۵۰ تا ۵۰۰میلیارد دلاری به امریکا باید به فکر جبران و پرداخت این بدهیها باشد.
البته کشورهای اروپایی سعی کردند با اتخاذ مواضعی به نفع اوکراین، تأکید بر ضرورت حرکت به سمت صلح پایدار و با دیدار از پایتخت اوکراین به زلنسکی روحیه دهند و اعتمادبهنفس او را برای پیگیری خواستههای خود از ترامپ تقویت کنند.
اما فاکس نیوز ابعاد فاجعهبار این دیدار را که فراتر از شکست مذاکرات بود، اینگونه توصیف کرد: زلنسکی به خواست خود کاخ سفید را ترک نکرد و از آنجا اخراج شد، حتی هیئت اوکراینی التماس کرد تا جلسه را از سر بگیرد، اما ونس گفت که زلنسکی برای صلح آماده نیست.
نگاه به این واقعه سیاسی چند پیام روشن و عبرتآموز دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- با توجه به رویکرد واقعگرایانه حاکم بر سیاست خارجی امریکا، تنها و تنها قدرت و توانمندی است که میتواند در مناسبات خارجی از جمله مذاکرات سیاسی تعیینکننده باشد و هرگونه ضعف یا پیام ضعف مثل التماس، نتیجهای جز تحقیر نخواهد داشت و تنها به غرور و زیادهخواهی کاخ سفید دامن خواهد زد.
۲- کشورهای اروپایی هم که با عضویت در ناتو، امنیت خود را به ارتباط با امریکا و حمایت آن گره زدهاند، نه تنها نمیتوانند در شرایط خاص از متحدی مثل اوکراین در برابر امریکا حمایت کنند، بلکه ناچار به پذیرش مواضع کاخ سفید و کوتاه آمدن در برابر آن هستند، کما اینکه رئیسجمهور فرانسه نتوانست ترامپ را نسبت به دادن سهم از عواید مورد نظر از اوکراین برای فرانسه متقاعد کند و از سفر به امریکا با دست خالی برگشت.
۳- گرچه ترامپ دارای سابقه تجارت و معاملهگری است، اما تنها این روحیه را در مقابل کشورهای برخوردار از قدرت مثل روسیه به کار میگیرد و در برابر کشورهای ضعیفی، چون اوکراین و فرد ضعیفالنفسی مثل زلنسکی هیچگاه آن را دوطرفه دنبال نکرده، بلکه به صورت یکجانبه و برای باجخواهی و غارت به کار میگیرد، به عبارتی او فقط اطاعت و دنبالهروی را از طرف مقابل میخواهد و چیزی به عنوان تعامل و معامله دو طرفه برایش بیمعناست.
۴- رئیسجمهور فعلی امریکا که به دنبال نمایش چهرهای مقتدرانه از خود در قالب شخصیتی قاطع و عاقل به جای مرد دیوانهنمای دوره پیشین است، هیچ تردیدی در به کارگیری ادبیات، رفتار تهاجمی و تمامیتخواهانه ندارد و هیچ ملاحظه اخلاقی، دیپلماتیک و حقوقی را رعایت نمیکند.
۵- همانگونه که بوش در دوران پس از یازدهم سپتامبر، ابتدا تهاجم خود را علیه طالبان و صدام انجام داد تا با کسب نتیجه، دیگر کشورهای هدف را بترساند و در سایه هراس آنان را وادار به تسلیم کند، ترامپ نیز به دنبال نتیجهگیری از چنین اقداماتی برای دادن پیام اجبار و هراس به دیگر کشورها برای همراهی و دنبالهروی است.
در چنین شرایطی زلنسکی و امثال او نباید انتظاری از دیگر کشورهای غربی داشته باشند، هرچند بورل، مسئول سیاست خارجی پیشین اتحادیه اروپا بگوید: «جهان آزاد باید از اوکراین حمایت کند.» شروع این جنگ و ادامه آن به نفع اروپا بوده ولی همین کشورها در شرایط خطیر و وضعیتی که امریکا در موضع تهاجم باشد، سمت او خواهند ایستاد، همانگونه که انگلیس با وجود پیمان با قذافی برای کمک به لیبی در شرایط خطیر امنیتی در تهاجم ۲۰۱۱ در کنار امریکا در حمله علیه لیبی شرکت داشت.